- پیچان گردیدن
- پیچان شدن
معنی پیچان گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روی در کشیدن پوشیده شدن، مخفی شدن، غایب گشتن استخفا خفاء استتار غروب. یا پنهان شدن، بامدادین. غایبی بامدادین غروب صباحی مقابل طلوع صباحی و مسائی پدید آمدن بامدادین (التفهیم)
پیچان کردن
نهان گشتن، نهفته شدن، مخفی شدن، پنهان شدن
پیدا شدن، آشکار شدن: تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد - هم گلی دیده است سعدیتا چو بلبل میخروشد. (سعدی)، ایجاد شدنبوجود آمدن، ممتاز شدن مشخص گردیدن: بیدار چوشیداست پدیدار و لیکن پیدا بسخن گردد بیدار ز شیدا. (ناصر خسرو)
آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن، پیدا شدن